کاربرد حرث به صورت تشبیه

چاپ

حرث در قرآن در چند آیه به صورت تشبیه بکار رفته است.


همنشینی حرث با دنیا و آخرت:

در این مورد حرث هم برای دنیا و هم برای آخرت ذکر شده است. در آیه 20 شوری دنیا به مزرعه تشبیه شده است که هرچه در آن بکاریم در آخرت درو می کنیم.

« مَنْ کانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ »

«كـسى كه تنها بهره آخرت را مى خواهد به بهره اش مى افزاييم، كسى كه تنها بهره دنيا را
   مى خواهد تنها از دنيا به او مى دهيم و ديگر در آخرت بهره اى ندارد.»

علامه در المیزان فرموده است: كـلمـه حـرث بـه مـعـنـاى زراعـت اسـت. مـراد از زراعـت آخـرت، نـتـيـجـه اعـمـال اسـت كـه روز قـيـامت به آدمى عايد مى شود، به عنوان استعاره آن را زراعت آخرت نـامـيـده، مـثـل ايـنكه اعمال صالحه بذرى است كه مى كارند تا در پائيز آخرت آن را درو كنند. مراد از اينكه مى فرمايد هر كس زراعت آخرت را بخواهد زراعتش را زياد مى كنيم.  اين اسـت كـه ما ثواب او را چند برابر مى سازيم. كسى كـه تـنها نتائج دنيايى را در نظر دارد، براى به دست آوردن آن مى كوشد،
مى خواهد كه نتيجه عملش در دنيا عايدش شود نه در آخرت. ما آن نتيجه دنيائى را به او مى دهيم، ديگر در آخرت بهره اى ندارد و اگر اين معنا را تعبير كرده به اراده حرث، براى اين بـوده كـه اشـاره كرده باشد به اينكه صرف اراده در به دست آوردن نتايج دنيا و آخرت كـافـى نـيـسـت بـلكه اراده عمل هم مى خواهد و مى فرمايد: كسى كـه زراعـت دنـيـا را بـخواهد از آن به او مى دهيم (نه همه آن را) و اين اشاره است به اينكه زمام امر بسته به مشيت خدا است، چه بسا مى شود كه از دنيا بسيار مى دهد، چه بسا مى شـود كـه كم مى دهد، پس خداى سبحان، لطيف به همه بندگان خويش است، داراى قـوت و عزتى مطلقه اسـت، بندگان خود را بر حسب مشيتش روزى مى دهد ولى بـا ايـن تـفاوت كه درباره كسانى كه هدفشان آخرت است و براى آن كار مى كنند خـواسـتـه كـه دنـيـا را بـدهـد و مـزد آخـرتـش را بـيـشـتـر از آنـچـه كـه عمل كرده اند بدهد ولى در باره كسانى كه هدفشان تنها دنيا است خواسته است تنها دنيا را بدهد و در آخرت بهره اى نداشته باشند. آيـه اولى هـر دو طـائفـه را شـامـل مـى شـود هـم اهـل دنـيـا را و هـم اهـل آخـرت را. هـمچنين كلمه رزق هر دو قسم رزق را شـامـل مـى شـود هـم رزق دنـيـايـى را هـم آخـرتـى را ولى آيـه دوم، اجمال اين آيه را به تفصيل بيان مى دارد.[1]

   مفسرین می گویند: قرآن با یک تشبیه لطیف، مردم جهان را در برابر روزى هاى پروردگار و چگونگى استفاده از آن به کشاورزانى تشبیه مى کند که گروهى براى آخرت کشت مى کنند و گروهى براى دنیا، نتیجه هر یک از این دو زراعت را مشخص مى کند، آنها که فقط براى دنیا کشت کنند، و تلاش و کوششان براى بهره گیرى از این متاع زودگذر و فانى باشد، تنها کمى از آنچه را مى طلبند به آنها مى دهیم اما در آخرت، هیچ نصیب و بهره اى نخواهند داشت.[2]

   تشبیه جالب و کنایه زیبائى است که انسان ها همگى زارعند و این جهان، مزرعه ماست. اعمال ما، بذرهاى آن و امکانات الهى بارانى است که بر آن مى بارد اما این بذرها بسیار متفاوت است، بعضى محصولش نامحدود، جاودانى و درختانش همیشه خرم، سرسبز، پر میوه اما بعضى دیگر محصولاتش بسیار کم، عمرش کوتاه و زودگذر، میوه هائى تلخ و ناگوار دارد. تعبیر به «یُرِیْدُ» (مى خواهد و اراده مى کند) در حقیقت، اشاره به تفاوت نیت هاى مردم است. تعبیراتى که در بعضى دیگر از آیات قرآن آمده تأیید و تأکیدى بر همین معنا است. مثلاً در آیه 261 سوره «بقره» ، انفاق، انفاق کنندگان را تشبیه به بذرى مى کند که از آن هفت خوشه برمى خیزد و از هر خوشه اى یکصد دانه، گاه بیشتر، این نمونه بذر افشانى آخرت است. در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: آیا چیزى مردم را به رو در آتش مى افکند جز محصولات درو شده زبان هاى آنها.[3]

  در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: مال و فرزندان کشت دنیا هستند، عمل صالح کشت آخرت گاه خداوند این هر دو را براى قومى جمع مى کند.[4]

   این نکته را نیز از آیه فوق مى توان استفاده کرد که دنیا و آخرت هر دو نیاز به تلاش، سعى و کوشش دارد و هیچ کدام بى زحمت و رنج، به دست نمى آید. همان گونه که هیچ بذر و محصولى بى رنج و زحمت نیست، چه بهتر که انسان با رنج و زحمتش درختى پرورش دهد که بارش شیرین، همیشگى، دائم و برقرار باشد نه درختى که زود خزان مى شود و نابود مى گردد. این سخن را با حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: کسى که نیتش دنیا باشد، خداوند کار او را پریشان مى سازد، فقر را در برابر او قرار مى دهد و جز آنچه براى او مقرر شده چیزى از دنیا به چنگ نمى آورد، کسى که نیتش سراى آخرت باشد، خداوند پراکندگی او را به جمعیت مبدل می سازد و غنا و بی نیازی را در قلبش قرار می دهد، دنیا تسلیم او می گردد و به سراغ او می آید.[5] «الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ» از روایات مشهورى است که حاصل مجموع بیانات فوق است. در این روایت، انسان به كشاورز، عمل او به كشت، نیّت او به بذر، دنیا و آخرت به مزرعه و محل برداشت تشبیه شده است. آخرت از دنیا مهم‏تر است زیرا براى آخرت‏خواهان توسعه و رشد است. آخرت‏خواهان از دنیا بهره كمى مى‏برند ولى دنیاخواهان هیچ بهره‏اى از آخرت ندارند. آخرت‏خواهان به همه اهداف خود مى‏رسند. ولى دنیاخواهان تنها به گوشه‏اى از اهداف خود مى‏رسند. قدرت خداوند هرگز شكست نمى‏پذیرد. رزق الهى برخاسته از لطف خداست. قدرت و لطف خدا ضامن روزى‏رسانى به مردم است. ارزش كار انسان وابسته به اهداف دور و نزدیك و نیّت اوست و همه داده‏ها از خداست. عطاى خدا متناسب با نیّت و انتخاب انسان است. هدف قرار دادن دنیا سبب محرومیّت كامل از آخرت است.[6]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج 18، ص 51

[2] . مکارم، نمونه، ج 20، ص 418 /  طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 41

[3] . فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج 5، ص 193

[4] . کلینی،  اصول کافى، ج 5، ص  57 ، حدیث 6 / حویزی، نور الثقلین، ج  4، ص 569

[5] . طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 41

[6] . قرائتی،  نور، ج8، ص 389

 


اثر فاسد نتیجه عمل فاسد:

انفاق ریاکارانه به زراعت بی موقع و غیر محل مناسب، انگیزه های انفاق به بادهای سرد و سوزان تشبیه شده که در آیه 117 سوره آل عمران به کار رفته، بیان می کند که عمل فاسد اثر فاسد به دنبال داشته است.

« مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ في‏ هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا کَمَثَلِ ريحٍ فيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ » «مثل مالی که کافران برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند ( که حاصلی از آن به دست نیاید.) خدا ستمی بر آنها نکرده لیکن آنها به خود ستم می کنند.»

علامه می فرماید: حاصل كلام در اين آيه اين است كه انفاق و مخارجى كه يهود در اين زندگى دنيا مى‌كند با اينكه به اين منظور كه وضع زندگى خود را اصلاح نموده و به مقاصدى كه دارد برسد ليكن به جز بدبختى و شقاوت بهره اى از آن به دست نمى آورد بلكه آنچه را که مى خواهد و دنبال مى كند به تباهى مى كشاند. پيش خود خيال مى كند سعادتى به چنگ آورده ولى آنچه به دست آورده شقاوت است. مثلش، مثل بادى است كه در آن سرماى شديدى باشد و زراعت ستمگران را سياه كند. اين نيست مگر به خاطر ظلمى كه خودشان به خويشتن كرده اند چون عمل فاسد به جز اثر فاسد، اثر ديگرى نمى‌بخشد.[1] به بذل، بخشش ها و انفاق هاى ریاکارانه آنها اشاره شده است که انفاق آن ها مانند باد سوزانی که به زراعت قومی بوزد که بر خود ستم کرده اند و در غیر محل یا وقت مناسب کشت نموده اند و آن را نابود سازد. «صِرّ» و «اصرار» از یک ریشه هستند و به معنى بستن چیزى توأم با شدت مى آید و در اینجا به معنى شدتى است که در باد باشد خواه به شکل یک باد سوزان یا سرد و خشک کننده (گرما و سرمای سوزان ). قرآن انفاق کردن کفار را به باد شدید و سوزان یا فوق العاده سرد و خشک کننده اى تشبیه نموده که به کشت و زرعى بوزد و آن را خشک کند. البته طبع باد و نسیم احیا کننده است. نسیم بهاران شکوفه ها را نوازش مى دهد و غنچه ها را باز مى کند، روح در کالبد درختان مى دمد، آنها را بارور مى سازد. انفاق نیز اگر از سرچشمه اخلاص و ایمان به وجود آید بسیار مفید و سودبخش است. هم مشکلات اجتماعى را حل مى کند هم اثر اخلاقى عمیقى در نهاد احسان کننده باقى مى گذارد. ملکات و فضائل اخلاقى را در قلب او بارور مى سازد. اما اگر باد، نسیم ملایم، احیا کننده تبدیل به طوفان مرگبار، سوزنده یا فوق العاده سرد گردید به هر گل و گیاهى که بوزد آن را مى سوزاند و خشک مى کند. افراد بى ایمان و آلوده نیز چون انگیزه صحیحى در انفاق خود ندارند روح خودنمائى و ریاکارى همچون باد سوزان و خشک کننده اى بر مزرعه انفاق آنها می وزد و آن را بى اثر مى سازد. این گونه انفاق ها نه از نظر اجتماعى، مشکلى را حل مى کند چون غالباً در غیر مورد مصرف مى شود و نه نتیجه اخلاقى براى انفاق کننده خواهد داشت. یعنى مرکز وزش و برخورد این باد سوزان و خشک کننده زراعت کسانى است که به خود ستم کردند، اشاره به این که این زراعت کنندگان در انتخاب زمان و مکان زراعت، دقت لازم را به عمل نیاورده و بذر خود را یا در سرزمینى پاشیده اند که در معرض وزش چنین طوفان هائى بوده است یا از نظر زمان، وقتى را انتخاب کرده اند که فصل وزش باد سموم بوده است. به این ترتیب به خود ستم کرده اند. افراد بى ایمان نیز در انتخاب زمان و محل انفاق، به خود ستم مى کنند و سرمایه هاى خود را بى مورد بر باد مى دهند. با توجه به قرائنى که در آیه وجود دارد معلوم مى شود این تشبیه در حقیقت در میان دو چیز است یکى تشبیه انفاق آنها به زراعت بى موقع و در غیر محل مناسب و دیگرى تشبیه انگیزه هاى انفاق به بادهاى سرد و سوزان. این آیه اشاره به اموالى مى کند که دشمنان اسلام در راه کوبیدن این آئین صرف مى کردند، به وسیله آن دشمنان را بر ضد پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) تحریک مى نمودند یا اموالى که یهودیان به دانشمندان خود در برابر تحریف آیات کتب آسمانى مى دادند ولى روشن است آیه یک معنى وسیع دارد که اینها و غیر اینها را شامل مى شود. در پایان آیه مى فرماید: خداوند به آنها ستمى نکرده، این خود آنها هستند که بر خویش ستم مى کنند. سرمایه هاى خود را بیهوده از بین مى برند زیرا عمل فاسد جز اثر فاسد چه نتیجه اى مى تواند داشته باشد؟[2]

بودجه‏هایى كه كفّار در راه باطل صرف مى‏كنند همچون بذرپاشى در كشتزارى است كه با یك باد سوزان نابود مى‏شود. از ابتداى اسلام تاكنون، هرگونه توطئه، تهاجم و تبلیغات علیه اسلام با شكست روبرو شده و دین الهى هر روز رشد و گسترش یافته است و سرانجام پیروزى با اسلام است. عقیده در عمل مؤثر است و كفر سبب محرومیّت از بركات انفاق مى‏گردد.[3]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج3 ، ص 599

[2] . مکارم، نمونه، ج 3 ، ص 84

[3] . قرائتی، نور، ج 1، ص 588


تشبیه نساء به حرث:

در آیه 223 سوره بقره زنان به کشتزار تشبیه شده اند.

« نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ  وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ »

«زنان شما كشتزار شمايند از هر طرف خواستيد به كشتزار خود درآئيد و در صدد پديد آوردن يادگارى و نسلى براى خود برآئيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه شما او را ديدار خواهيد كرد و مؤ منين را بشارت ده.»

   در المیزان آمده است: كلمه (حرث ) مصدر و به معناى زراعت و بذرافشانی است مانند زمينى كه در آن زراعت مى شود یعنی مزرعه هم اطلاق مى گردد هم مى گويند: (اين گندمها كشت و زرع فلانى است) هم مى گويند: (اين زمين زراعت فلانى است)، كلمه (انى) از اسماى شرط است كه مانند كلمه (متى) در خصوص زمان استعمال مى شود. البته گاهى در مكان هم بكار مى رود. حال اگر در آيه مورد بحث به معناى مكان باشد، معنا چنين مى شود (شما به كشتزار خود وارد شويد، از هر محلى كه خواستيد.) اگر به معناى زمان باشد معنايش اين مى شود (شما هر وقت خواستيد به كشتزار خود برويد.) پس حاصل كلام در معناى آيه اين شد كه نسبت زنان به جامعه انسانى نسبت كشتزار است به انسان كشت كار. همانطور كه كشتزار براى بقاى بذر لازم است و اگر نباشد بذرها به كلى نابود مى شود ديگر غذائى براى حفظ حيات و ابقاى آن نمى ماند. همچنين اگر زنان نباشند، نوع انسانى دوام نمى يابد و نسلش قطع مى شود. آرى خداى سبحان تكون و پديد آمدن انسان يا به صورت انسان درآمدن ماده را تنها در رحم مادران قرار داده و از سوى ديگر طبيعت مردان را طورى قرار داده كه متمايل و منعطف به سوى زنان است با اينكه مقدارى از آن ماده اصلى در خود مردان هم وجود دارد. در نتيجه ميان دو دسته از انسانها مودت و رحمت قرار داده و چون چنين بوده قطعا غرض از پديد آوردن اين جذبه و كشش، پديد آوردن وسيله اى بوده براى بقاى نوع پس ديگر معنا ندارد آن را مقيد به وقتى يا محلى معين نموده، از انجام آن در زمان و مكانى ديگر منع كند، بله مگر آنكه در يك موردى خاص انجام اين عمل مزاحم با امرى ديگر شود، امرى كه فى نفسه واجب بوده، اهمالش جايز نباشد، با اين بيان معناى جمله به خوبى روشن مى شود.[1]

 بعضی می‌گویند این آیه اشاره زیبائى به هدف نهایى آمیزش جنسى کرده است. در اینجا زنان تشبیه به مزرعه شده اند و این تشبیه ممکن است براى بعضى سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمى از نوع بشر چنین تعبیرى کرده است در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته شده است. در حقیقت قرآن مى خواهد ضرورت وجود زن در اجتماع انسانى را نشان دهد که زن وسیله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نیست بلکه وسیله اى است براى حفظ حیات نوع بشر. این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازى مى نگرند، هشدارى محسوب مى شود. اشاره به این که هدف نهایى از آمیزش جنسى، لذت و کامجوئى نیست بلکه باید از این موضوع براى ایجاد و پرورش فرزندان شایسته استفاده کرد و آن را به عنوان یک ذخیره معنوى براى فرداى قیامت از پیش فرستاد. این سخن هشدار مى دهد که باید در انتخاب همسر اصولى را رعایت کنید که به این نتیجه مهم یعنى تربیت فرزندان صالح و نسل شایسته انسانى منتهى شود.[2]

   در حدیثى نیز از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم هنگامى که انسان مى میرد امید او جز از سه چیز قطع مى شود: صدقات جاریه (اموالى که از منافع آن مرتباً بهره گیرى مى شود)، علمى که از آن سود مى برند و فرزند صالحى که براى او دعا مى کند.[3]

   در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم هیچ گونه اجر و پاداشى بعد از مرگ به دنبال انسان نمى آید مگر سه چیز: صدقه جاریه اى که در حیات خود فراهم ساخته و بعد از مرگش ادامه دارد (مانند بناهاى خیر)، سنت هدایت گرى که آن را بر قرار کرده و بعد از مرگ او به آن عمل مى کنند و فرزند صالحى که براى او استغفار کند.[4]

   همین مضمون در روایات متعدد دیگرى نیز وارد شده است. در بعضى از روایات، شش موضوع ذکر شده که اولین آنها فرزند صالح است.[5]

   به این ترتیب، فرزندان صالح در کنار آثار علمى و تألیف کتاب هاى هدایت کننده و تأسیس بناهاى خیر همچون مسجد، بیمارستان و کتابخانه قرار گرفته اند. در پایان آیه، دستور به تقوا مى دهد، مى فرماید: تقواى الهى پیشه کنید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت دهید بشارت رحمت الهى که سعادت و نجات در سایه تقوا است. منظور از تشبیه زنان به کشتزار این است که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از 9 ماه، گل فرزند را به بوستان بشرى تقدیم مى‏كنند. همچنان كه انسان بدون كشت و مزرعه از بین مى‏رود جامعه بشرى نیز بدون وجود زن نابود مى‏گردد. زنان وسیله‏ى هوسبازى نیستند بلكه رمز بقاى نسل بشر هستند پس لازم است در آمیزش جنسى، هدف انسان تولید یك نسل پاك كه ذخیره قیامت است، باشد و در چنین لحظات و حالاتى نیز هدف مقدّسى دنبال شود. جمله‏ى «واتّقوا اللّه» هشدار مى‏دهد كه از راه هاى غیر مجاز بهره جنسى نبرید و به نحوى حركت كنید كه در قیامت سرافراز باشید و اولاد و نسلى را تحویل دهید كه مجسمه‏ى عمل صالح و خیرات آن روز باشند. همسر مناسب همچون مزرعه‏ى مناسب است و سلامت بذر شرط تولید بهتر است. بذر و زمین، هر دو در تولید نقش مهمّى دارند. زن و مرد نیز در بقاى نسل آینده نقش اساسى دارند. در آمیزش، مرد باید به سراغ زن برود و غرائز نیز باید جهت خدایى بگیرند. اگر هدف از آمیزش، فرزندانى پاك و ذخیره قیامت باشد، آن نیز رنگ الهى مى‏گیرد. در صحیح بخارى آمده است: اولیاى خدا در آمیزش قصد مى‏كنند كه صاحب فرزندانى جهادگر شوند. اگر نسل پاك تحویل دهید، خودتان بهره‏مند خواهید شد. زن نه كالاست و نه منشأ تاریكى، بلكه او بنیان‏گذار آبادى‏ها و سرمایه‏گذار تاریخ و فرستنده هدایاى اخروى است. زاد و ولد هدف اصلى ازدواج است. در مسائل جنسى تقوا را مراعات كنید. خواسته‏هاى نفسانى باید با تقوا كنترل شود.[6]

[1] . طباطبایی، المیزان،ج2، ص 310

[2] . مکارم، نمونه، ج2، ص 165

[3] . مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 22 / نوری، مستدرک، ج 12، ص 230، ج 14، ص 45 / طبرسی، مجمع البیان، ج، ص321

[4] .همو، ج6، ص 294، حدیث 4/ عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 174 و ج 19، صفحات 171 و 172 / کلینی، کافى، ج 7، ص 56

[5] . همو، ج 6، ص 293، حدیث 2، و ج 68، ص 257، و ج 100، صفحات 64 و 181 / شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 323

[6] . قرائتی، نور، ج 1، ص 349