معنای لغوی واژه نبت

نبت و نبات اسم، مصدر و لازم هستند انبت متعدی است، نبت مفرد است دلالت می کند بر رشد و نمو در مزروع، گفته می شود که رویید زمین، مرد درخت را کاشت، خداوند در زمین رویاند و خدا هر چیزی را بوسیله رشد ونمو خارج کرد [1]

نبت: درآمدن گیاه و دندان، جوانه زدن، نشو و نما کردن، روئیدن،سر برآوردن(از دل خاک ) است.[2]

نبت و نبات: مصدرند و نیز هرچه از زمین روید اعم از درخت، علف[3]

نبت و نبات: چیزی است که از زمین سر می زند و آنها را گیاهان گویند خواه ساقه ای مثل درخت داشته باشد یا نداشته باشد.[4]

در لغت نامه ها و فرهنگ های فارسی نبت روئیدن گیاه، رستن گیاه، هرچه بروید، روئیدنی، رستنی و گیاه معنی شده است.

   نبت، نبته ، نباتا الانسان: انسان به دوره بلوغ و مردی رسید و انبت المکان: آن مکان گیاه رویاند، گیاه سبز کرد و نبت اشجر: درخت را کاشت، درخت را غرص کرد و نبت الحب: دانه را کشت  نبت الصبی: کودک را پرورش داد و بزرگ کرد النبات: گیاه و النباتی: گیاهی المنبت: جای روئیدن است. نبت (نباتا) المکان: آن مکان گیاه دار شد، گیاه در آن مکان روئید نبت البقل: سبزه روئید[5]

نبت: کاشتن، نشاندن (چیزی را ) و انبت: رویاندن، سبز کردن ( بذر یا دانه را )، رشد و نمو دادن، کشت کردن ( چیزی را ) و استنبت: کاشتن، کشت کردن، پرورش دادن، ترویج دادن، زیاد کردن( گیاه را )، تکثیر کردن، کشت دادن( باکتری را ) و  نبت: رویش، جوانه زنی، سبز شدن، رشد، نشو و نمو های نباتی، رستنی، علف، جوانه و سبزه گیاه، جمع آن نباتات یعنی گیاهان، تنبیت: کشتن، کاشت، بذرافشانی، پرورش،  منبت: نهالستان، قلمستان، درختستان،  نابت: رویان، روینده و نابته: جمع نوابت، نژاد، تخمه، نباتات،  متنبت: کشت شده، بعمل آمده، پرورشی است.[6]

انبتت: رویانید   انبتنا: رویانیدیم [7]  انبات: رویاندن     تنبت: می رویاند     انبتت: رویانید [8]

 

 

[1] . مصطفوی، التحقیق  فی الکلمات القرآن الکریم، ج 12، ص 20و 21

[2].  آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، ص1050

[3] . قرشی، قاموس قرآن، ج 7، ص 9

[4] . راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج 4، ص 275

[5] . بندر بیگی، فرهنگ عربی به فارسی المنجد الطلاب، ص 557

[6] . آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، ص1050

[7] . محمودیان، ترجمه مفاهیم قرآن، ص 44 و 263

[8] . مستفید، در محضر قرآن، ج اول، ص 34 و 123 و 149