کاربرد حرث به صورت تشبیه - اثر فاسد نتیجه عمل فاسد

فهرست مطلب

اثر فاسد نتیجه عمل فاسد:

انفاق ریاکارانه به زراعت بی موقع و غیر محل مناسب، انگیزه های انفاق به بادهای سرد و سوزان تشبیه شده که در آیه 117 سوره آل عمران به کار رفته، بیان می کند که عمل فاسد اثر فاسد به دنبال داشته است.

« مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ في‏ هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا کَمَثَلِ ريحٍ فيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ » «مثل مالی که کافران برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند ( که حاصلی از آن به دست نیاید.) خدا ستمی بر آنها نکرده لیکن آنها به خود ستم می کنند.»

علامه می فرماید: حاصل كلام در اين آيه اين است كه انفاق و مخارجى كه يهود در اين زندگى دنيا مى‌كند با اينكه به اين منظور كه وضع زندگى خود را اصلاح نموده و به مقاصدى كه دارد برسد ليكن به جز بدبختى و شقاوت بهره اى از آن به دست نمى آورد بلكه آنچه را که مى خواهد و دنبال مى كند به تباهى مى كشاند. پيش خود خيال مى كند سعادتى به چنگ آورده ولى آنچه به دست آورده شقاوت است. مثلش، مثل بادى است كه در آن سرماى شديدى باشد و زراعت ستمگران را سياه كند. اين نيست مگر به خاطر ظلمى كه خودشان به خويشتن كرده اند چون عمل فاسد به جز اثر فاسد، اثر ديگرى نمى‌بخشد.[1] به بذل، بخشش ها و انفاق هاى ریاکارانه آنها اشاره شده است که انفاق آن ها مانند باد سوزانی که به زراعت قومی بوزد که بر خود ستم کرده اند و در غیر محل یا وقت مناسب کشت نموده اند و آن را نابود سازد. «صِرّ» و «اصرار» از یک ریشه هستند و به معنى بستن چیزى توأم با شدت مى آید و در اینجا به معنى شدتى است که در باد باشد خواه به شکل یک باد سوزان یا سرد و خشک کننده (گرما و سرمای سوزان ). قرآن انفاق کردن کفار را به باد شدید و سوزان یا فوق العاده سرد و خشک کننده اى تشبیه نموده که به کشت و زرعى بوزد و آن را خشک کند. البته طبع باد و نسیم احیا کننده است. نسیم بهاران شکوفه ها را نوازش مى دهد و غنچه ها را باز مى کند، روح در کالبد درختان مى دمد، آنها را بارور مى سازد. انفاق نیز اگر از سرچشمه اخلاص و ایمان به وجود آید بسیار مفید و سودبخش است. هم مشکلات اجتماعى را حل مى کند هم اثر اخلاقى عمیقى در نهاد احسان کننده باقى مى گذارد. ملکات و فضائل اخلاقى را در قلب او بارور مى سازد. اما اگر باد، نسیم ملایم، احیا کننده تبدیل به طوفان مرگبار، سوزنده یا فوق العاده سرد گردید به هر گل و گیاهى که بوزد آن را مى سوزاند و خشک مى کند. افراد بى ایمان و آلوده نیز چون انگیزه صحیحى در انفاق خود ندارند روح خودنمائى و ریاکارى همچون باد سوزان و خشک کننده اى بر مزرعه انفاق آنها می وزد و آن را بى اثر مى سازد. این گونه انفاق ها نه از نظر اجتماعى، مشکلى را حل مى کند چون غالباً در غیر مورد مصرف مى شود و نه نتیجه اخلاقى براى انفاق کننده خواهد داشت. یعنى مرکز وزش و برخورد این باد سوزان و خشک کننده زراعت کسانى است که به خود ستم کردند، اشاره به این که این زراعت کنندگان در انتخاب زمان و مکان زراعت، دقت لازم را به عمل نیاورده و بذر خود را یا در سرزمینى پاشیده اند که در معرض وزش چنین طوفان هائى بوده است یا از نظر زمان، وقتى را انتخاب کرده اند که فصل وزش باد سموم بوده است. به این ترتیب به خود ستم کرده اند. افراد بى ایمان نیز در انتخاب زمان و محل انفاق، به خود ستم مى کنند و سرمایه هاى خود را بى مورد بر باد مى دهند. با توجه به قرائنى که در آیه وجود دارد معلوم مى شود این تشبیه در حقیقت در میان دو چیز است یکى تشبیه انفاق آنها به زراعت بى موقع و در غیر محل مناسب و دیگرى تشبیه انگیزه هاى انفاق به بادهاى سرد و سوزان. این آیه اشاره به اموالى مى کند که دشمنان اسلام در راه کوبیدن این آئین صرف مى کردند، به وسیله آن دشمنان را بر ضد پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) تحریک مى نمودند یا اموالى که یهودیان به دانشمندان خود در برابر تحریف آیات کتب آسمانى مى دادند ولى روشن است آیه یک معنى وسیع دارد که اینها و غیر اینها را شامل مى شود. در پایان آیه مى فرماید: خداوند به آنها ستمى نکرده، این خود آنها هستند که بر خویش ستم مى کنند. سرمایه هاى خود را بیهوده از بین مى برند زیرا عمل فاسد جز اثر فاسد چه نتیجه اى مى تواند داشته باشد؟[2]

بودجه‏هایى كه كفّار در راه باطل صرف مى‏كنند همچون بذرپاشى در كشتزارى است كه با یك باد سوزان نابود مى‏شود. از ابتداى اسلام تاكنون، هرگونه توطئه، تهاجم و تبلیغات علیه اسلام با شكست روبرو شده و دین الهى هر روز رشد و گسترش یافته است و سرانجام پیروزى با اسلام است. عقیده در عمل مؤثر است و كفر سبب محرومیّت از بركات انفاق مى‏گردد.[3]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج3 ، ص 599

[2] . مکارم، نمونه، ج 3 ، ص 84

[3] . قرائتی، نور، ج 1، ص 588