عوامل و شرایط زرع

فهرست مطلب

در قرآن خداوند به عنوان عامل و مالک واقعی زرع می باشد و زارع با خدا شریک است. همچنین در قرآن از آب و باران به عنوان یکی از مهمترین ارکان کشاورزی و عوامل زرع یاد شده است.


خدا عامل و مالک واقعی زرع:

   یکی از موارد کاربردهای زرع در قرآن کریم ربوبیت، عله العلل، ارتباط و شراکت زارع با خداوند است که در سوره واقعه آیه 64 به آن اشاره شده و نیز برخورد خدا با گمراهان و کافران ذکر شده است.

«أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»

«آيا شما آن را می رویانید يا ما می رویانیم؟»

   علت تمامی اثرها و موثرها به خدا منتهی می شود. کشاورز فقط زمین را آماده می کند، بذر را می کارد و خداوند آن را رشد و نمو می دهد پس رویاننده واقعی خداست. دخالت مردم و اسباب طبیعی در رویش و نمو زرع غیر قابل انکار است. اگر اسباب طبیعی تاثیر دارند خدا این موهبت را به آنها داده و خود اسباب را آفریده است. هم خودشان و هم اثرشان آفریده خداست. خداوند خود می فرماید: اگر نمی خواستیم شما را روزی دهیم و زراعت را به ثمر برسانیم، می توانیم آن را گیاهی به درد نخور کرده و قبل از رسیدن به ثمر بخشکانیم و با وزش بادها خرد و متلاشی کنیم. مهم ترین حوائج زندگی انسان، یکی مسئله زراعت که با آن قوت خود را فراهم می کند، دوم آب که آن را می نوشد. سوم آتش که با آن گرم می شود و بسیاری از حوائج خود را بوسیله آن فراهم
می کند. این ها از لوازم ربوبیت خدای تعالی است پس ربوبیت چیزی به جز تدبیر مالک امور ملک خود نمی باشد.[1]

   بعضی می گویند: فعل و انفعالات طبیعی با اراده خداوند است و قدرت الهی مطلقه است.[2]

   بدیهی است کار انسان تنها کشت است اما رویاندن تنها کار خداست لذا در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده لایقولن احدکم زرعت ولیقل حرثت (فان الزارع هو الله) هیچ یک از شما نگوید من زراعت کردم بلکه بگوید کشت کردم. (زیرا زارع حقیقی خداست)[3]

   شرح این دلیل چنین است که انسان کاری در مورد زراعت می کند بی شباهت به کار او در مورد تولد فرزند نیست، دانه ای را می افشاند و کنار می رود، این خداوند است که در درون دانه یک سلول زنده بسیار کوچک آفریده که وقتی در محیط مساعد قرار گرفت، در آغاز از مواد غذایی آماده در خود استفاده می کند، جوانه می زند و ریشه می دواند، سپس با سرعت عجیبی از مواد غذایی زمین کمک می گیرد و دستگاه های عظیم و لابراتورهای موجود در درون گیاه به کار می افتد، غوغایی برپا می کند ساقه، شاخه و خوشه را می سازد و گاه از یک تخم صدها یا هزاران تخم برمی خیزد.[4]

   آیا آن چه کشت می کنید ملاحظه کرده اید. آیا شما (بدون کمک ما) زراعت می کنید یا ماییم که زراعت می کنیم. اگر بخواهیم قطعا خاشاکش می گردانیم پس در افسوس و تعجب می افتید و می گویید واقعا ما زیان زده ایم بلکه ما محروم شدگانیم. محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن عمیر، از ابن اذنبه و او از ابن بکیر نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: هرگاه خواستی زراعتی بکاری، یک مشت از بذر آن را بردار، رو به قبله بایست و بگو افرایتم ما تحرثون انتم تزرعونه ام نحن الزارعون این را سه بار بگو بلکه کشاورز واقعی خداست پس بگو: بار خدایا آن را دانه ای مبارک بگردان و سلامتی را به واسطه آن به ما ارزانی دار سپس آن یک مشت دانه را در زمین صاف و هموار بپاش.[5]

   در تفسیر البرهان آمده است: وی از تعدادی از یارانش از احمد بن محمد بن خالد، از علی بن حکم، از شعیب بن عقر قوفی، از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت به من گفت: هرگاه دانه را پاشیدی بگو: اللهم قد بذرت و انت الزارع فاجعله حبا مبارکا بار خدایا من دانه را پاشیدم ولی کشاورز تو هستی پس آن را به دانه ای مبارک تبدیل نما.[6]

 

 

[1] . طباطبایی، المیزان، جلد 19، ص 234

[2] . قرائتی، نور، ج 9، ص 435

[3] . طبرسی، مجمع البیان (قسمت اول حدیث )، ج 9، ص 337 / حقی ، روح البیان (قسمت دوم اضافه برآن نقل شده است.)، ج 9، ص 332

[4] . مکارم شیرازی، نمونه، ج 23، ص 260

[5] . کلینی، کافی، ج 5 ، ص 263 ، ح2 /  بحرانی، البرهان، ج 5، ص 270

[6] . بحرانی، البرهان، ج 5، ص 271


آب و باران

   از جمله عوامل زرع، نزولات آسمانی و باران رحمت الهی است که منجر به زیبایی طبیعی می شود  که در قرآن 26 بار عبارت (و انزل من السماء ماء ) تکرار شده است. آب از نعمت های بزرگ خداست که حیات تمام موجودات به آن وابسته است.[1]  خداوند در سوره زمر آیه 21 می فرماید:

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبابِ»

«مگر نديده‏ اى كه خدا از آسمان آبى فرود آورد پس آن را به چشمه ‏هايى كه در [طبقات‌زيرين] زمين است راه داد آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مى ‏آورد.سپس خشك مى‏ گردد آنگاه آن را زرد مى ‏بينى سپس خاشاكش مى‏ گرداند قطعا در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است.»

   اهمیت باران در آیات قرآن، نقش باران رحمت الهی در زنده کردن زمین و روزی رساندن به انسان ها از طریق باران اشاره دارد. باران عامل حیات، سرسبزی و شادابی است. خداوند برای صاحبان خرد اموری را قرار داده که توسط آن متذکر می شوند. یکی از لطف های خداوند در دنیا به بندگان، نزول آب باران از آسمان است که بوسیله آن زرع را بیرون می آورد و زرعی با رنگ های مختلف پس آن زرع را می خشکاند پس از سرسبزی و خرمی زرد می شود آنگاه خشک و متلاشی می شود حطامی می سازد یعنی کاه و خس متفرق است. شواهدی که در این آیه مشخص است همگی از امور ناپایدار و متغیر هستند و به زوال عالم اشاره دارد. این تذکری برای خردمندان است.[2]

   علی بن ابراهیم از ابو جارود، از امام محمد باقر (ع) روایت کرد که ایشان درباره کلام خداوند در آیه 21 الزمر (الم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه نیابیع... فرمود: ینابیع یعنی چشمه ها و چاه هایی است که از آنچه خداوند از آسمان نازل فرمود و در زمین جای داد (ثم یخرج به زرعا مختلفا الوانه ثم بهیج) آن کشته ها تا این که زرد می شوند (ثم یجعله حطاما) و هنگامی که خشک و متلاشی می گردند، همچون کاهی درهم کوبیده می شوند.[3]

   کلمه ینابیع جمع ینبوع است و آن جایی است که آب در آن می جوشد و حطام یعنی کاه، خس و بهیج از مصدر هیج نهایت خشک شدن نبات است. فسلکه ینابیع الارض یعنی خداوند آب را در چشمه ها و رگ های زمین همچون رگ های آدمی داخل کرد و زمین آن را از جانبی به جانب دیگر انتقال می دهد. این آیه حجت و دلیل بر یگانگی خدای متعال در ربوبیت است.[4]

   بدون شک منافع آب باران تنها نوشیدن انسان و رویانیدن درختان و گیاهان نیست بلکه شستشوی زمین ها، تصفیه هوا، ایجاد رطوبت لازم برای طراوت پوست تن انسان، راحتی تنفس او و مانند آن همه از فوائد باران است. بعضی از مفسران می گویند: از میان آثار عظمت و ربوبیت پروردگار در نظام جهان هستی، انگشت روی مساله "نزول باران" از آسمان می گذارد، آنگاه پرورش هزاران رنگ از گیاهان را از این آب بی رنگ و طی مراحل حیات و رسیدن به مرحله نهایی شرح می دهد قطره های حیات بخش باران از آسمان نازل می شود قشر" نفوذ پذیر" زمین آنها را به درون می پذیرد تا به قشر "نفوذ ناپذیر" می رسد پس از آن، آنها را متوقف می سازد و ذخیره می کند سپس به صورت چشمه ها، قنات ها و چاه ها بیرون می فرستد. سپس خداوند بوسیله آن زراعت، گیاهی را خارج می سازد که الوان مختلف دارد. هم انواع آن مختلف است، همچون گندم، جو، ذرت و هم کیفیت های آن متفاوت و هم رنگ ظاهری آن، بعضی سبز تیره، سبز کمرنگ، بعضی دارای برگ های پهن و گسترده، بعضی برگ های باریک، لطیف و همچنین با توجه به اینکه زرع به گیاهی گفته می شود که ساقه قوی ندارد در مقابل "شجر" که غالبا" به درختانی که دارای ساقه نیرومندند اطلاق می شود. زرع مفهوم وسیعی دارد که گیاهان غیرغذایی را در بر می گیرد. انواع گل ها و گیاهان زینتی، دارویی و مانند آن که فوق العاده متنوع، دارای الوان و چهره های گوناگون می باشد را شامل می شود گاه در یک شاخه بلکه در یک گل این رنگ های مختلف به شکل بسیار جالب و ظریفی در کنار هم قرار گرفته اند و با زبان بی زبانی نغمه توحید و تسبیح خدا را سر داده اند. در مرحله دیگر حیات سپس این گیاه خشک می شود به گونه ای که آن را زرد و بی روح می بینی و با تندبادی سست شده و می شکند. آری در این ماجرا تذکر و یادآوری برای اندیشمندان است.[5]

 

[1] . دیوید نیز، بررسی مقاله کشاورزی در قرآن

[2] . طباطبایی، المیزان، ج 17 ، ص 384

[3] . قمی، علی ابن ابراهیم، قمی، ج 2، ص 219/  بحرانی، البرهان، ج 4، ص 706

[4] . طبرسی، مجمع البیان، ج 8، ص 772

[5] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 19 ، ص443


مدیریت، برنامه ریزی، حفظ و ذخیره سازی زرع:

   حضرت یوسف (ع) در شرائط قحطی توانست با مدیریت، برنامه ریزی و ذخیره سازی گندم به عنوان کالای اساسی و استراتژیک بر مشکلات اقتصادی جامعه فائق آید که در آیه 47 سوره یوسف به آن اشاره شده است:

«قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ»

«گفت هفت‏ سال پى در پى مى ‏كاريد و آنچه را که درو کردید جز اندكى را كه مى ‏خوريد درخوشه‏ اش واگذاريد.»

   علامه طباطبایی می فرماید: در این آیه بعضی کلمه ی " دَأَب"  را به معنی جد، جهد، زحمت کشت و زرع، بعضی ها دائمی و مستمر معنی کرده اند. دائم و مستمر کوشا باشد. تزرعون در این آیه یعنی زراعت کنید و دنبالش می فرماید: آنچه درو می کنید در سنبله اش بگذارید. یوسف دستور داد گندم را نکوبید و همچنان در سنبله اش بگذارید برای اینکه جانور نتواند داخل سنبله شود و در نتیجه گندم هر چند بماند خراب نمی شود. برخلاف اینکه آنرا بکوبند و از سنبله جدا کنند که خیلی زود فاسد می شود. ماجرای خواب سلطان مصر که هفت گاو لاغر به هفت گاو چاق حمله می کنند و آن ها را
می خورند، هفت خوشه گندم سبز، هفت خوشه گندم خشکیده را دیدم که خشکیده بر گرد سبزه ها پیچیدند و آنها را از بین بردند. درماندن درباریان از تعبیر خواب پادشاه مصر و تعبیر کردن خواب پادشاه توسط یوسف(ع) که فرمودند: هفت سال قحطی (سبع شداد ) مردم از ذخیره سازی بخورید و مدیریت هفت سال سختی را با برنامه و نقشه حساب شده پشت سر بگذارید که سال های بعدی پربرکت است. این مشکلات با مدیریت و برنامه ریزی حضرت یوسف (ع) حل گردید.[1]

   طبرسی در کتاب نبوت با سند، خود از احمد بن عیسی از حسن بن علی بن الیاس گفته است: شنیدم که امام رضا(ع) می فرمود: یوسف به کار جمع آوری آذوقه مشغول شد و در طول آن هفت سال حاصلخیز و پر بار غذای زیادی جمع آوری کرد و در انبارها قرار داد ولی آن هفت سال گذشت و هفت سال قحطی فرا رسید اقدام به فروختن آذوقه و طعام کرد و در سال اول قحطی، غذا را به قیمت درهم و دینار فروخت به طوری که درهم و دینار مصریان به خزانه یوسف سرازیر شد. در سال دوم، غذا را به قیمت زیورآلات و جواهرات فروخت به طوری که همه جواهرات و زیورآلات مصریان به خزانه یوسف سرازیر شد. در سال سوم، غذا را به بهای چارپایان، گاو و گوسفند فروخت. بدین سال تمامی چارپایان مصر و اطراف آن به تملک یوسف درآمدند. در سال چهارم غذا را به بهای کنیزکان و بردگان می فروخت. همه کنیزکان و بردگان مصر و اطراف آن به تملک او درآمدند.در سال پنجم، غذا را به بهانه خانه و املاک فروخت و همه خانه ها، املاک مصر و اطرافش در زمره مایملک یوسف درآمد. در سال ششم، در مقابل غذا، مزرعه و آب خریداری کرد. به این ترتیب همه مزارع، آب های مصر و اطرافش به تملک یوسف درآمد. در سال هفتم، هم غذا را به بهای آزادی مردمان فروخت به طوری که در مصر و اطراف آن انسان آزاد و برده ای نبود مگر اینکه به تملک یوسف درآمده بودند. بدین سان مالک جان، مال و بردگان آنان شد. مردم می گفتند: ما ندیده و نشنیده ایم که خداوند به هیچ پادشاهی به اندازه ی یوسف سیاست، دانش و تدبیر داده باشد.[2]

   یوسف به جای تعبیر خواب راه مقابله با قحطی را با برنامه روشن بیان کرد تا نشان دهد علاوه بر علم تعبیر خواب، قدرت برنامه ریزی و مدیریت دارد. علم کشاورزی، سیاست ذخیره سازی و لزوم صرفه جویی در مصرف، از این آیه استفاده می شود. مدیریت بحران و اداره جامعه در شرائط حاد و دشوار از وظایف اصلی حکومت است. حکومت ها باید قحطی و خشکسالی را پیش بینی کنند و در ایام فراخی با تدبیر از فشار مشکلات بکاهند. در مواقعی که بحرانی در پیش است باید بر ظرفیت تولید و کار افزود. زمان عنصر بسیار مهمی در برنامه ریزی و مدیریت است. گندم اگر به خوشه باشد بر عمرش اضافه می شود پس می توان با برنامه ریزی، خود را برای مقابله با حوادث طبیعی همچون قحطی، سیل و زلزله آماده کرد. آینده نگری و برنامه ریزی بلند مدت برای مقابله با مشکلات اقتصادی جامعه، لازمه مدیریت کشور است.[3]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج 11، ص 258

[2] . بحرانی، البرهان، ج 3، ص 172

[3] . قرائتی،  نور، ج 4، ص 218