کاربردهای حرث به صورت حقیقی - حرث و دلبستگی به آن

فهرست مطلب

حرث و دلبستگی به آن   

یکی از اقسام دلبستگی به شهوات در اصناف مردم دلبستگی شدید به حرث می باشد که در آیه 14 سوره آل عمران به آن اشاره شده است.

« زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ »

«مردم را حبّ شهوات نفسانی، از میل به زن ها و فرزندان و همیان هایی از طلا و نقره و اسبهای نشان دار نیکو و چهارپایان و مزارع در نظر زیبا و دلفریب است. لیکن اینها متاع زندگانی(فانی)دنیاست و نزد خدا منزل بازگشت نیکو است.»

   علامه می فرماید: آيه شريفه بنايش بر شمردن حب شهوات و افاده اين معنا كه حب شهوات طبق امور مورد علاقه انسان تكثير پيدا مى كند نيست و نمى خواهد بفرمايد: انسان به حسب طبع متمايل به همسر، دوستدار اولاد و اموال است تا مفسرين اشكال كنند كه چرا از انسان به كلمه (ناس )، از اولاد به كلمه(بنين) و از مال به عبارت قناطير مقنطرة تعبير كرد؟ آنگاه در توجيه اين تعبيرها خود را به زحمت اندازند همچنانكه انداخته اند. بلكه بنايش بر اين است كه بفرمايد: مردم در شيفتگى به مشتهيات دنيا يك جور نيستند بلكه چند گروهند بعضى از شهوت پرستان هيچ هدفى ندارند مگر عشق ورزيدن به زنان و دل دادن به آنان، تقرب، انس، همنشينى با آنان و همين دلدادگى وجوهى از فساد و نافرمانى خداى سبحان را به دنبال دارد، نظير آوازه خوانى، موزيك نوازى، ميگسارى و امور ديگرى مثل اينها، معمولا اين حركات زشت مختص به مردان است. در زنان چنين وضعى پيش نمى آيد مگر بسيار نادر. بعضى ديگر دوستدار فرزند پسرند چون تكاثر را دوست مى دارند و مى خواهند با داشتن پسران زياد نيرومندتر از ديگران باشند و غالبا اينگونه افراد در ميان باديه نشينان زياد يافت مى شوند و نيز اينگونه علاقه ها نوعا مختص به پسران است نه دختران. بعضى ديگر از مردم دلباخته مالند و بيشتر همتشان اين است كه كيسه ها را به پول پر كنند و انبارها را از كالا انباشته نمايند. ظهور و پيدايش اين نوع جنون هم بيشتر در جمع نقدينه يعنى طلا و نقره است يا چيزى كه بعدها به صورت نقدينه در آيد مانند اثاث و كالاهاى تجارتى و غيره و نيز اينگونه علاقه ها غالبا در بين اهل شهر زياد است نه در صحرانشينان. نظير سواركاران كه با اسب عشق مى ورزند بعضى هم علاقه شديدى به گاو و گوسفند، و بعضى به كشت و زرع دارند البته ممكن است كه بعضى از افراد به دو يا بيشتر از آنچه كه شمرده شد علاقمند باشند. اين اقسام شهواتى كه مردم در علاقه به آنها به چند صنف هستند هر يك، يكى از آنها را هدف اصلى زندگى و بقيه اهداف زندگى را فرع آن قرار مى دهند و در مردم كمتر يافت مى شود يا اصلا يافت نمى شود. كسى كه علاقه اش به همه اشيا و چيزهاى نامبرده مساوى باشد و همه را به طور مساوى دوست بدارد و همه برايش هدف اصلى باشند. ما لذائذى از قبيل جاه، مقام و صدارت همه اموری وهمى هستند كه به قصد ثانوى مورد علاقه قرار مى گيرند و التذاذ به آنها، التذاذ شهوانى شمرده نمى شود بلكه التذاذى است وهمى و خيالى.از اين گذشته اگر آيه شريفه نامى از اينگونه لذائذ نبرده براى اين است كه در مقام شمردن تمامى شهوات نبوده است. مراد از حب شهوات، علاقه معمولى نيست پس دلدادگى و مرحله شديد حب است كه خود نوعى جنون است و به همين جهت به شيطان نسبت داده شده و اگر مراد، اصل علاقمندى كه امرى است فطرى مى بود به شيطان نسبتش نمى داد چون علاقه معمولى و فطرى را خداوند در دل همه نهاده است.[1]

   در آیات گذشته سخن از کسانى بود که تکیه بر اموال و فرزندانشان در زندگى دنیا داشتند، به آن مغرور شدند و خود را از خدا بى نیاز دانستند. این آیه در حقیقت تکمیلى است بر آن سخن که مى فرماید: محبت امور مادى از جمله زنان، فرزندان، اموال هنگفت از طلا و نقره، اسب هاى ممتاز، چهارپایان، زراعت و کشاورزى در نظر مردم جلوه داده شده است تا به وسیله آن آزمایش شوند. ولى اینها سرمایه هاى زندگى دنیا است و هرگز نباید هدف اصلى انسان را تشکیل دهد. سرانجام نیک و زندگى جاویدان نزد خدا است. درست است که بدون این وسایل نمى توان زندگى کرد حتى پیمودن راه معنویت و سعادت نیز بدون وسایل مادى غیر ممکن است اما استفاده کردن از آنها در این مسیر مطلبى است، دلبستگى فوق العاده و پرستش آنها و هدف نهایى بودن، مطلب دیگر. بنابراین آیه مورد بحث به شش چیز از سرمایه هاى مهم زندگى که عبارت اند از: زن، فرزند، پول هاى نقد، مرکب هاى ممتاز، چهارپایانى که در دامدارى مورد استفاده هستند (انعام) و زراعت ها (حرث) اشاره مى کند که ارکان زندگى مادى انسان را تشکیل مى دهند. «متاع» به چیزى مى گویند که انسان از آن بهره مند مى شود و «حیات دنیا» به معنى «زندگى پایین و پست» است بنابراین معنى جمله «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیوةِ الدُّنْیا» چنین مى شود. اگر کسى تنها به این امور شش گانه به عنوان هدف نهایى عشق ورزد و از آنها به صورت نردبانى در مسیر زندگى انسانى بهره نگیرد چنین کسى تن به زندگى پستى داده و در حقیقت، جمله الحَیوةِ الدُّنْیا «زندگى پایین» اشاره به سیر تکاملى حیات و زندگى است که زندگى این جهان، نخستین مرحله آن محسوب مى گردد لذا در پایان آیه اشاره اى اجمالى به آن زندگى عالى تر که در انتظار بشر مى باشد کرده، مى فرماید: وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ یعنى سرانجام نیک در نزد خداوند است.[2]

  «قَناطیر» جمع «قِنطار» به معناى مال زیاد است وآمدن كلمه‏ى «مُقَنطرة» به دنبال آن براى تأكید بیشتر است. «خَیل» به معناى اسب و اسب سوار، هردو آمده است و «مُسَوّمة» یعنى نشاندار. اسب‏هایى كه به خاطر زیبایى اندام یا تعلیمى كه مى‏دیدند داراى برجستگى‏هاى خاصّى مى‏شدند به آنها «خَیل مُسوّمة» مى‏گفتند. جلوه‏كردن دنیا در نظر انسان گاهى از طریق خیالات شخصى گاهى از سوى شیطان و گاهى از جانب اطرافیان متملّق صورت مى‏گیرد. طلا و نقره، كنایه از ثروت اندوزى، اسب كنایه از مركب و وسیله‏ى نقلیّه است. سؤال: با اینكه خداوند زینت بودن مال و فرزند را پذیرفته است؛ «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا» پس چرا این آیه در مقام انتقاد است؟ پاسخ زینت بودن چیزى، غیر از دلبستگى به آن است. در این آیه انتقاد از دلبستگى شدید است كه از آن به «حبّ الشهوات» تعبیر مى‏كند. امام صادق (‏علیه السلام) با استناد به «حبّ الشهوات من النساء...» فرمودند: مردم در دنیا و آخرت از چیزى بیشتر از زنان لذّت نمى‏برند. اهل بهشت نیز بیش از هر چیز به نكاح تمایل دارند تا خوردنى‏ها و آشامیدنى‏ها این روایت دلیل تقدّم «النساء» را بر دیگر موارد بیان مى‏كند. [3]

   علاقه‏ى طبیعى به مادّیات در نهاد هر انسانى وجود دارد ولی آنچه خطرناك است فریب خوردن از زینت‏ها و جلوه‏هاى آن و عدم كنترل دلبستگى‏هاست. علاقه‏ى بیش از حدّ به زن و فرزند بیش از هر چیز مایه‏ى دلبستگى انسان به دنیا مى‏گردد. یكى از عوامل بد عاقبت شدن، شیفتگى و دلبستگى به دنیاست زیرا عاقبت نیكو تنها نزد خداست. [4]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج 3، ص 136

[2] . مکارم، نمونه، ج2، ص 531

[3] . کلینی، كافى، ج 5، ص‏321

[4] . قرائتی، نور، ج 1، ص 478