کاربردهای حرث به صورت حقیقی - حرث و داوری داود و سلیمان

فهرست مطلب

حرث و داوری داود و سلیمان

   داستان داود و سلیمان که درباره کشتزاری قضاوت کردند، در آیه 78 سوره انبیا بدان اشاره شده است.

«وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْکُمانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ کُنَّا لِحُکْمِهِمْ شاهِدينَ»

«و داود و سليمان را به ياد آر آن لحظه كه در كار زراعتى كه گوسفندان قوم شبانه در آن

چريدند داورى مى كردند و ما گواه داورى كردنشان بوديم.»

   در المیزان آمده است: كلمه حرث به معناى زراعت است البته به معناى باغ انگور نيز هست. كلمه "نفش" به معناى چراندن حيوانات در شب است. در مجمع البيان آمده که نفش به فتح فاء هم به سكون آن، اين است كه شتران و گوسفندان را در شب رها كنند تا بدون چوپان بچرند. در معناى این آیه از سياق استفاده مى شود كه درباره يك داستان است و آن واقعه اى بوده كه ميان دو نفر رخ داده، به شكايت و مرافعه نزد داوود آمده اند چون داوود (عليه السلام) در بنى اسرائيل سمت پادشاهى داشته  و خدا او را در زمين خليفه كرده بود. يا داود انا جعلناك خليفه فى الارض فاحكم بين الناس بالحق. اگر هم سليمان در اين قضيه مداخله اى داشته حتما به اذن پدرش و به خاطر يك علتى بوده كه ممكن است آن علت اين بوده كه به اجتماع بفهماند فرزندش لياقت جانشينى او را دارد و گرنه معلوم است كه در يك واقعه معنا ندارد دو حاكم حكم كنند و حكم هر يك هم مستقل از ديگرى باشد.

   از اينجا معلوم مى شود كه مقصود از اينكه فرمو: اذ يحكمان معناى مطابقى كلمه نيست بلكه معنايش اين است كه درباره آن پيشامد مشورت مى كردند يا مناظره و بحث مى‌نمودند نه اينكه هر دو حكم صادر مى كردند. اينكه فرمود: اذ يحكمان كه حكايت حال گذشته است، اين وجه را كاملا تأييد مى كند. چون
مى رساند كه حكم كردنشان تدريجى بوده و در زمان بعد نيز ادامه داشته و طورى بوده كه وقتى تمام مى شده يك حكم صدور مى يافته و گرنه جا داشت بفرمايد: اذ حكما. و نيز مؤيد آن  جمله(و كنا لحكمهم شاهدين) است چون ظاهر آن اين است كه ضمير جمع در حكمهم به انبيا برگردد و در كلام خداى تعالى مكرر آمده كه خدا به انبيا حكم داده. بعضى از مفسرين ضمير مزبور را به داوود، سليمان و صاحبان دعوا برگردانده اند، اين صحيح نيست چون به هيچ وجه نمى شود نسبت حكم را به صاحبان دعوا داد. پس صحيح همين است كه حكم، حكم واحدى است و آن هم حكم انبيا است و آن حكم ظاهرا اين است كه صاحب گوسفند نسبت به مالى كه گوسفندانش از صاحب زرع تلف كرده اند ضامن است. در روايات شيعه و اهل سنت هم همين معنا تأييد شده، خلاصه آنچه در روايات آمده اين است كه داوود حكم كرد به نفع صاحب زراعت و عليه صاحب گوسفندان به اينكه بايد گوسفندان را به غرامت به صاحب زرع بدهد و سليمان حكم كرد به اينكه چون گوسفندان منافع زمين را تلف كرده اند، صاحب گوسفند بايد منافع آن گوسفندان يعنى شير، پشم و متاع آنها را تا آخر سال به صاحب زراعت بدهد.[1]

   این مضمون در روایتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است.[2]
   ممکن است تصور شود این تفسیر با کلمه «حرث» که به معنى «زراعت» است سازگار نیست ولى ظاهراً «حرث» مفهوم وسیعى دارد که هم زراعت را شامل مى شود و هم باغ را چنان که از داستان صاحبان باغ (أَصْحابُ الْجَنَّةِ) در سوره «قلم» از آیه 17 تا 32 استفاده مى شود. آنچه از روایات و تفاسیر پیرامون ماجراى مطرح در این آیه بدست مى‏آید این است كه گوسفندانى شبانه وارد تاكستان شخصى مى‏شوند و آن را ضایع و خراب مى‏كنند. صاحب درختان انگور، شكایت به نزد داود علیه السلام مى‏برد. حضرت براى جبران خسارت حكم به تحویل تمام آن گوسفندان به صاحب باغ مى‏كند امّا فرزند ایشان سلیمان، راه حلّ دیگرى به پدر پیشنهاد مى‏دهد و آن اینكه گوسفندان در اختیار شاكى قرار گیرد تا او از منافع آنها استفاده كند و باغ به صاحب گوسفندان تحویل گردد تا او به ترمیم آن بپردازد و بعد از جبران خسارت، هر یك مال اصلى خود را باز پس گیرند.[3]

بدیهى است كه هر دو پیامبر بدنبال راهى براى جبران خسارت بودند لیكن پدر (داود علیه السلام) آن را در تحویل گوسفندان مى‏دانست ولى فرزند (سلیمان علیه السلام) مى‏خواست به وسیله منافع گوسفندان آن را تدارك كند. خداوند مى‏فرماید: اگر چه ما به هر دو، علم و حكمت عطا كردیم ولى در این مورد داورى سلیمان بهتر بود.[4]

 

[1] . طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 436 / مکارم، نمونه، ج 13، ص 505

[2] . طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 90

[3] . شیخ صدوق،  الفقیه، ج 3، ص 57

[4] . ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافى، ج 3، ص 348/ حویزی، نورالثقلین، ج 3، ص 442